پارت ۱۴
پارت ۱۴
...
..
.
که یهو کوک میخواست بخوره زمین اما آنا گرفتش و بعد انداختش
آنا : دست پا چلفتی
کوک : خودتی اشغال عوضی برو بمیر
آنا : باش نشونت میدم
کوک : حالا که اینجوره من نمیبرمت خونه خودم با سارینا میریم سارینا بیا بریم
آنا : باش پس سارینا هم با خودم میاد تو برو پیش آتنا (آبجی صمیمی کوک ) جونت گمشو
کوک رفت خونه و اما آنا سارینا را گذاشت در یه مغازه و خودش رفت آب بخره وقتی آنا اومد سارینا نبود و یهو آنا هم بیهوش شد
۲ ساعت بعد
آنا بیدار شده بود و دیده بود که دست و پاهاش بسته بود و اینقدر جیغ زده بود که بیهوش شده بود
کوک : ۲ ساعت و خوردی گذشته چرا هنوز نیامده چرا زنگش میزنم هم جواب نمیده نکنه بلایی سرش اومده
کوک سریع به دستیارش زنگ زد و گفت سریع پیداش کنید کوک دوربین های مدار بسته را دید و فهمید اون کسی که آنا و سارینا را دزدیده کی بود اون ....
شرط های ما ۱۰ تا لایک هست مرسی
...
..
.
که یهو کوک میخواست بخوره زمین اما آنا گرفتش و بعد انداختش
آنا : دست پا چلفتی
کوک : خودتی اشغال عوضی برو بمیر
آنا : باش نشونت میدم
کوک : حالا که اینجوره من نمیبرمت خونه خودم با سارینا میریم سارینا بیا بریم
آنا : باش پس سارینا هم با خودم میاد تو برو پیش آتنا (آبجی صمیمی کوک ) جونت گمشو
کوک رفت خونه و اما آنا سارینا را گذاشت در یه مغازه و خودش رفت آب بخره وقتی آنا اومد سارینا نبود و یهو آنا هم بیهوش شد
۲ ساعت بعد
آنا بیدار شده بود و دیده بود که دست و پاهاش بسته بود و اینقدر جیغ زده بود که بیهوش شده بود
کوک : ۲ ساعت و خوردی گذشته چرا هنوز نیامده چرا زنگش میزنم هم جواب نمیده نکنه بلایی سرش اومده
کوک سریع به دستیارش زنگ زد و گفت سریع پیداش کنید کوک دوربین های مدار بسته را دید و فهمید اون کسی که آنا و سارینا را دزدیده کی بود اون ....
شرط های ما ۱۰ تا لایک هست مرسی
۱.۸k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.