رمان اوشینوکو ساخت خودم

رمان اوشینوکو ساخت خودم🤌💜❤
پارت۶:
همه بچه ها رفتن تو کلاس.
یه درسی داشتن که کانا توی اون درس حرف نداشت!
چون معلمش میدونست اول اونو آورد پای تخته
همه فرمول هاش هم نوشت.
اکوا تو ذهنش: درسش هم که عالیه!
ها! وایسا ببینم! آی تو همین درس حرفه داشت!!
کانا برگشت و نشست.
بعد چند دقیقه زنگ خورد.( زنگ تفریح )
رفتن بیرون و غذا خوردن.
روبی : مینامی بنظرت چرا حالا کانا و اکوا این روزا باهم میچرخن؟
مینامی: شاید دوست.پسر دوست.دختر هستن
فریل: میگم من داشتم می دیدم انگار یه کارای خاک برسری کردن
روبی:چییییی؟؟؟ آهان حالا فهمیدم!😙 اینکارو کردن نه؟
فریل: آره🥴
ادامه دارد...
چطوره؟ نظر بدید.
دیدگاه ها (۸)

شما بگین🤗

یکم فن تیک تاکی بزنیم😌

۵۰ تایی شدنمون مبارک!🥳🥳🥳امیدوارم همیشه پیشم بمونین🤌💜🤗فالو=فا...

بهترین دوستی ها پارت ۳ یونگی : اووو بلبل زبونی میکنی جیسو : ...

دست معلم فیزیکمون پا*ره گشت

part²زنگ کلاس خورد و آنیا و دامیان هنوز داشتن بحث میکردنکه ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط