به مناسبت یکصدمین سالروز شهادت رئیسعلی دلواری رونمایی شد
به مناسبت یکصدمین سالروز شهادت رئیسعلی دلواری رونمایی شد «جاشوی بی پروا» به مناسبت روز مبارزه با استعمار انگلیس نماهنگ «جاشوی بی پروا» به مناسبت یکصدمین سالروز شهادت رئیسعلی دلواری و روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس منتشر و در دسترس مخاطبان راه نوا قرار گرفت. جاشوی بی پروا تلاشی برای روایت داستان شورانگیز مبارزه دلیران تنگستانی(تنگسیرا) با متجاوزان انگلیسی در قالب واژه های بومی جنوب ایران است. انتخاب واژگان ترانه این اثر، از گنجینه ادبیات فولکلور مردم بوشهر گامی در راستای حفظ و احیای گویش مردم جنوب ایران می باشد. این اثر با شعری از دکتر منوچهر بایندری و با صدای ساسان نوذری تولید شده است . آهنگسازی و تنظیم این اثر بر عهده اکبر ابراهیمی بوده و میثم کریمی تدوین نماهنگ آن را بر عهده داشته است. نماهنگ «جاشوی بی پروا» با تلاش عبدالحسن رفیعی نژاد و در واحد هنر و رسانه بنیاد تسنیم تهیه شده است.
هلا جاشوی بی پروا
یل جنگ آور درِیا
زده لنگر به خاک ما
جهاز انگلیسی ها
***ب
جنبین دشمنا اَندِن
وِریسین شوسیا اندن
جهازاشون پُر میجر
دساشون مارتیا اندن
***
صدای ریسعلی غُرید
تن کوه و کمر لرزید
خطر کردن خطا کردن
به زرنوی بلا اندن
***
رسیدن مَنوِر و صدناوِ جنگی هزارون بیله مزدور فرنگی
زنین برطبل جنگ ای تنگسیرا که ماه افتاده دست شاه زنگی
برو ای دیو دشمن زاده واگرد که خشم مو مثِ تشباده واگرد
مو مرد تنگسیرُم شرز شیرم لِشِت تاری زمین نفتاده واگرد
هزارون خصم تارومار کردن وِرِشکندن زجون بیزار کردن
چِلُندن ری سِرش بالشکر وخیل به چیشش روز روشن تار کردن
سوار اسب زرد غیرتش بود دل نر شیر آب از هیبتش بود
زمان رزم پور زال طی شد زمان ریسعلی شد نوبتش بود
خوشا وقتی که شولا گره زد به آتش کوه و دُریا راگره زد
به سرهای فرو افتاده خصم رکاب اسب آنها را گره زد
***
جُم جمبیسا اینجا نویسا اینجا نه جاتن روز عزاتن ما بیله مردیم اهل نبردیم جُم جمبیسا
http://rahnava.ir/news/15705
هلا جاشوی بی پروا
یل جنگ آور درِیا
زده لنگر به خاک ما
جهاز انگلیسی ها
***ب
جنبین دشمنا اَندِن
وِریسین شوسیا اندن
جهازاشون پُر میجر
دساشون مارتیا اندن
***
صدای ریسعلی غُرید
تن کوه و کمر لرزید
خطر کردن خطا کردن
به زرنوی بلا اندن
***
رسیدن مَنوِر و صدناوِ جنگی هزارون بیله مزدور فرنگی
زنین برطبل جنگ ای تنگسیرا که ماه افتاده دست شاه زنگی
برو ای دیو دشمن زاده واگرد که خشم مو مثِ تشباده واگرد
مو مرد تنگسیرُم شرز شیرم لِشِت تاری زمین نفتاده واگرد
هزارون خصم تارومار کردن وِرِشکندن زجون بیزار کردن
چِلُندن ری سِرش بالشکر وخیل به چیشش روز روشن تار کردن
سوار اسب زرد غیرتش بود دل نر شیر آب از هیبتش بود
زمان رزم پور زال طی شد زمان ریسعلی شد نوبتش بود
خوشا وقتی که شولا گره زد به آتش کوه و دُریا راگره زد
به سرهای فرو افتاده خصم رکاب اسب آنها را گره زد
***
جُم جمبیسا اینجا نویسا اینجا نه جاتن روز عزاتن ما بیله مردیم اهل نبردیم جُم جمبیسا
http://rahnava.ir/news/15705
۱.۲k
۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.