استوری

دیدگاه ها (۴۲)

اغوش تو رازیر سر داشتانکه فریاد میزدبگذار هر چه میخواهد ببار...

شوق تبر داشتماز آن شب که خواب دیدمدر دستان تو ساز می‌شدم#امی...

#استوری ...حریف اگر طعنه هرزه‌گی میزندم باک نیستمرداب گندیده...

اسودگی رامردن انگاشته،سر از بالین برندارمشبی را اگر بی‌درد ی...

تاب می‌آورمبا کور سویی از امیــدشاید در انتهای رنجهایمتو... ...

و اگر به اراده من بودبیت آخر غزلی میشدمآنجا که شاعر... معشوق...

دسـت بـرداراز این تــازیــانـه زدن‌هــای بی‌ثــمرما همان اسب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط