مڹ بلد نیستم دوستتنداشتہ باشمبلد نیستم حرف دلم را نگویم.حتے بلد نیستم بگویمنمیخواهمت وقتے میخواهمت. "مڹ" هیچ ڪارے بلد نیستمجز دوست داشتڹ "تو