کوبه ها را نمی کوبند دگر
کوبهها را نمیکوبند دگر
دستی مشتاق،
قفلهای گشوده نخواهد شد
گویا، دوران دیدارها
به پایان رسیده است
انسان امروز را ،
عشق کفایت نیست
چرا که در اندیشهی مخدودش
تنها به قدمت دربهای کهنه میاندیشد
بیآنکه صدای قدمهای گذر کرده
از آستانهشان را بشنود
و من هنوز هم
خستهتر از ایهام یک غزل
در اندیشهی راه گم کردهای
که میان دو بیگانه بکوبد
کوبهی متروک این در بسته را . . .!
◍⃟🌹
دستی مشتاق،
قفلهای گشوده نخواهد شد
گویا، دوران دیدارها
به پایان رسیده است
انسان امروز را ،
عشق کفایت نیست
چرا که در اندیشهی مخدودش
تنها به قدمت دربهای کهنه میاندیشد
بیآنکه صدای قدمهای گذر کرده
از آستانهشان را بشنود
و من هنوز هم
خستهتر از ایهام یک غزل
در اندیشهی راه گم کردهای
که میان دو بیگانه بکوبد
کوبهی متروک این در بسته را . . .!
◍⃟🌹
۲۵۸
۰۸ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.