🌹
🌹
یوسف ڪنعان مـــن
ڪنعان شعرم پیر شد...
باز آے از مصر
باورکن ڪه دیگر دیر شد...
درد هجــــــرت،
چشم یعقوب دلم را ڪور ڪرد
پس تو پیراهن بـــیاور،
ناله ام شب گیر شـــــد...
اے ڪه چــــون موسے
عصایت را به دل مےزنی
مُــــردم از غــــــم،
این عصا در قلب من چون تیر شد...
#الهی.بحق.الحسین.عجل.لولیک.الفرج
یوسف ڪنعان مـــن
ڪنعان شعرم پیر شد...
باز آے از مصر
باورکن ڪه دیگر دیر شد...
درد هجــــــرت،
چشم یعقوب دلم را ڪور ڪرد
پس تو پیراهن بـــیاور،
ناله ام شب گیر شـــــد...
اے ڪه چــــون موسے
عصایت را به دل مےزنی
مُــــردم از غــــــم،
این عصا در قلب من چون تیر شد...
#الهی.بحق.الحسین.عجل.لولیک.الفرج
۱.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.