منصور نظری شــاعر انقــلابــی ومثنوی ســرا درایــام نــزد
منصور نظری شــاعر انقــلابــی ومثنوی ســرا درایــام نــزدیک به ســال نوعیــدانه ایی را تقــدیــم به دختــران شهــدای مــدافــع حــرم کــرد.
دختر بابا منم، طناز عشق رفته بابایم سفر شهر دمشق
.
یادم آید آن سحرگاهی که رفت برنگشته او از آن راهی که رفت
وقت رفتن هست یادم در وداع ✋ گفت بابا می روم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق گفت از ناموس شیعه در دمشق
گفت بابا، زینب آنجا بی کَس است حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش گفت باید او علم گیرد به دوش
گفت باید تا شود عباس او ✊ از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می رود در خاتمه تا بگیرد انتقام فاطمه
هست یادم بوسه های آخرش لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او غرقه در سوزوگدازم کرد او
رفت بابا مست عطر یاس ها تا شود هم سنگر عباس ها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق تا که عباسی کند در شهر عشق
رفته بود او یاری سید علی گفته بود او زود می آید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست گفته مادر کرده او پرواز چیست
گفته مادر رفته بابا آسمان پیش آقا مهدی صاحب زمان
#شهید #شهادت #مدافع_حرم #پدر #عید #بسیج_سایبری
دختر بابا منم، طناز عشق رفته بابایم سفر شهر دمشق
.
یادم آید آن سحرگاهی که رفت برنگشته او از آن راهی که رفت
وقت رفتن هست یادم در وداع ✋ گفت بابا می روم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق گفت از ناموس شیعه در دمشق
گفت بابا، زینب آنجا بی کَس است حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش گفت باید او علم گیرد به دوش
گفت باید تا شود عباس او ✊ از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می رود در خاتمه تا بگیرد انتقام فاطمه
هست یادم بوسه های آخرش لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او غرقه در سوزوگدازم کرد او
رفت بابا مست عطر یاس ها تا شود هم سنگر عباس ها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق تا که عباسی کند در شهر عشق
رفته بود او یاری سید علی گفته بود او زود می آید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست گفته مادر کرده او پرواز چیست
گفته مادر رفته بابا آسمان پیش آقا مهدی صاحب زمان
#شهید #شهادت #مدافع_حرم #پدر #عید #بسیج_سایبری
۹۸۴
۲۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.