تو را بانو نامیدهام

تو را بانو نامیده‌ام
بسیارند از تو بلندتر، بلندتر
بسیارند از تو زلال‌تر، زلال‌تر
بسیارند از تو زیباتر، زیباتر
اما بانو تویی
از خیابان که می‌گذری
نگاه کسی را به دنبال نمی‌کشانی
کسی تاج بلورینت را نمی‌بیند
کسی بر فرش سرخ ِ زیر پایت
نگاهی نمی‌افکند.
و زمانی که پدیدار می‌شوی
تمامی رودخانه‌ها به نغمه در‌می‌آیند
در تن من
زنگ‌ها آسمان را می‌لرزانند
تنها تو و من
تنها تو و من، عشق ِمن
به آن گوش می‌سپریم

#پابلو_نرودا #ترجمه: #احمد_پوری
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

گر در طَلَبِ منزلِ جانی، جانیگر در طلب لُقمه نانی، نانیاین ن...

در من کوچه‌ای استکه با تو در آن نگشته‌امسفری استکه با تو هنو...

در دایرهٔ تاریک فنجان فالعکس فانوس ستاره و عطر اطلسی افتاده ...

شایدکفش‌های پاشنه بلند می‌پوشدتا کمی به آسمان نزدیک شود!سادگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط