آمدی خسته و بی تاب نگاهم کردی

آمدی خسته و بی تاب نگاهم کردی
تا به خود آمدم انگار تباهم کردی

من که درویش نیم هو بکشم دف بزنم
نفس بسته ی راهی تو به آهم کردی

تبری سرد به پژمردن ما شدت داد
غافل از دل که نبودم تو سیاهم کردی

نفسی لذت آغوش تنت در من بود
ومرا دور تر از خنده گناهم کردی

برسد دست تو روزی خبر مرگ دلم
فرصتی نیست مرا نیز به راهم کردی



دیدگاه ها (۴)

یــا حسین❤ . یا عـلی ❤هوای عاشقی ، یارا هوای دیگری داردسکوت ...

بانــو!یکی‌ از این جمعه هاکفش‌هایتان را پا کنیدو به دیدن مرد...

دوستان ببخشید یک چند روزی پست نذاشتم نت نداشتم( شرمنده) معذر...

اومد ولی باور نمی کردماز عشق حس بهتری باشهمی شد بگی جایی شبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط