لینک معرفی:
لینک معرفی:
http://www.wisgoon.com/pin/6694416/
یه روز من و نازنین داشتیم از خیابون منجیل میگذشتیم که صدای جیغ شنیدیم.تا سر برگردوندم نازنین بی اختیار شروع کرده بود به دویدن.یه بچه کثیف و ژولیده دیدم.با یونیفرم مدرسه و صد البته بدون مقنعه مثل قحطی کشیده ها!دستاش پر از آثار شکلات و پفک. با این وجود دوست داشتنی. صورتش قلب آدمو میبرد
با محبت نگاهش می کند
-مطمئنامال من یکی رو برد.
آینه ای برابر آینه ات می گذارم
نغمه و هانیه
#رمان
#کتاب
#رمانگرافی
پست بعدی معرفی رمان...
http://www.wisgoon.com/pin/6694416/
یه روز من و نازنین داشتیم از خیابون منجیل میگذشتیم که صدای جیغ شنیدیم.تا سر برگردوندم نازنین بی اختیار شروع کرده بود به دویدن.یه بچه کثیف و ژولیده دیدم.با یونیفرم مدرسه و صد البته بدون مقنعه مثل قحطی کشیده ها!دستاش پر از آثار شکلات و پفک. با این وجود دوست داشتنی. صورتش قلب آدمو میبرد
با محبت نگاهش می کند
-مطمئنامال من یکی رو برد.
آینه ای برابر آینه ات می گذارم
نغمه و هانیه
#رمان
#کتاب
#رمانگرافی
پست بعدی معرفی رمان...
۴.۲k
۲۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.