شعرطنز لباس وصلهدارم کفش خراب و زارم
#شعر_طنز/ لباس وصلهدارم، کفش خراب و زارم
دوسش دارم چرا که، چاره جز این ندارم
قارقارک قراضه، میبرَدم مغازه
مفتخرم به مالم، چون که اتول سوارم
برنج هند و تایلند، میخورمش با لبخند
همیشه سرخوش هستم، اینست روزگارم
فرمول دخل و خرجم، مجهوله باز دوباره
خرید و قسط و قرضم، برده صبر و قرارم
هفتم گروی هشتم، مثل آهوی دشتم
گرفتهام توهّم، دراومده دمارم
خسته شدم بسکه من، گفتم و هیشکی نشنید
شبیه اون بزم که، منتظر بهارم!
بگذریم از این چیزا، مهم اینه تا الان
خدا رو شکر زندهام، نرفته در زوارم!
شیما اثنی عشری
دوسش دارم چرا که، چاره جز این ندارم
قارقارک قراضه، میبرَدم مغازه
مفتخرم به مالم، چون که اتول سوارم
برنج هند و تایلند، میخورمش با لبخند
همیشه سرخوش هستم، اینست روزگارم
فرمول دخل و خرجم، مجهوله باز دوباره
خرید و قسط و قرضم، برده صبر و قرارم
هفتم گروی هشتم، مثل آهوی دشتم
گرفتهام توهّم، دراومده دمارم
خسته شدم بسکه من، گفتم و هیشکی نشنید
شبیه اون بزم که، منتظر بهارم!
بگذریم از این چیزا، مهم اینه تا الان
خدا رو شکر زندهام، نرفته در زوارم!
شیما اثنی عشری
- ۳۰۴
- ۰۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط