جایگزین عشق
جایگزین عشق
p2
دستمو کشید به سمت خودش که صورتمون بهم رسید
تهیونگ نتونست خودشو تحمل کنه لبام رو گرفت...
بزور خودمو ازش جدا کردم
_اینجا مکان عمومیه تهیونگ
•به من چع من الان میخام دوباره لبامو گرفت که رومو اونطرف کردم و از کافه بیرون اومدم..
دنبالم اومد
دستمو گرفت و گفت:
•ات صب کن کجا میری؟
_میرم از دستت راحت شم
اینو که گفتم یهو تهیونگ...
p2
دستمو کشید به سمت خودش که صورتمون بهم رسید
تهیونگ نتونست خودشو تحمل کنه لبام رو گرفت...
بزور خودمو ازش جدا کردم
_اینجا مکان عمومیه تهیونگ
•به من چع من الان میخام دوباره لبامو گرفت که رومو اونطرف کردم و از کافه بیرون اومدم..
دنبالم اومد
دستمو گرفت و گفت:
•ات صب کن کجا میری؟
_میرم از دستت راحت شم
اینو که گفتم یهو تهیونگ...
۲.۸k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.