موقت

#موقت
من از میان واژه‌های زلال
« دوستی » را برگزیده‌ام،
آن‌ جا که
برف‌ های تنهایی
آب می‌ شوند
در صدای تابستانی یک دوست...💗

سال ۹۲ خیلی اتفاقی با آلاله ویس رو نصب کردیم، اولین چیزی که حداقل توجه منو جذب کرد تصاویر پس زمینه ی باغبان بود، لطیفه های دکتر ویس آقا همایون، تصاویر کلاه قرمزی، متنهای سیاسی عباس آقا بابای ترنم و علی، جدلهای اقا سجاد و پث و نخودچی جان، رمانِ سیده بانوی عزیز و پلیسِ همیشه بزرگوار و متین ویس آقا هادی، جای امیرخان سیدِ بزرگوار استقلالی سبز، هنرهای دستی و اموزشی ترنج عزیز و ...
یاد رخدادها بخیر (بماند چقدر اعلان رخداد داشتیم برای هر کامنت😐 ) مسدود شدنها و تذکر گرفتنها، یاد دوستایی که بودن و بعد از میون ما رفتن،
یادِ خوبیها و خوشیها
یادِ عروس داماد ویس که اینجا آشنا شدن و خبرِ ازدواجشون منتشر کردن😍
یادِ آمرتضی که به هر تازه واردی خوشامد میگفتن
یادِ آکشای بامرام ویس
امروز که ویس قطع شد یاد همون دوران افتادم، تقریبا یک روز درمیون قطعی و کندشدن برنامه رو داشتیم، یک روز درمیون رخدادها از کار میفتادن، با تمومِ مشکلات ویس ولی خوش بودیم، یکرنگی موج‌میزد، کپی‌نبود و برای هر پستی واقعا زحمت کشیده میشد، یکی که‌نبود همه از هم سراغ میگرفتن...چه زود گذشت این سالها...
یادت همیشه سبز، دلبرترین نارنجیِ بینهایت دنیاااا🌸
دیدگاه ها (۷۲)

پاییز جان!تا میتوانی زرد شوانار هایت را قرمز کنبرگ هایت را ب...

به افتادن فکر نکن ..."اهداف بزرگ" ، "اراده قوی" ، "توکل به خ...

ماندن!!! چیزیست که نه هرکسی آن را بلد است و نه هرکسی لیاقتش ...

زندگی، شوخیِ کوتاهِ یک عصر پاییزی ست ... #سید_علی_صالحی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط