عُمری دویدم ، بریدم ، شکستم
عُمری دویدم ، بریدم ، شکستم
زِ حسرت نگاهی به نگاهم
انگار نبود خطِ خالِ لب بار
بر دایره ی قسمتِ لبانم
ای که آسمان چشمانت شد
آرزوی پروازم ای که بی تو نیست سر وسامانم
من و درد بی خبری و قاصدک پريشان
بدادم آغوش سردم را به خیالِ نگارم
نوشتم بر روز سرودم بر شب شعری از جنس گریه
شدم شاعری بارانی وترشدقلمم ...mhmd._.yz
زِ حسرت نگاهی به نگاهم
انگار نبود خطِ خالِ لب بار
بر دایره ی قسمتِ لبانم
ای که آسمان چشمانت شد
آرزوی پروازم ای که بی تو نیست سر وسامانم
من و درد بی خبری و قاصدک پريشان
بدادم آغوش سردم را به خیالِ نگارم
نوشتم بر روز سرودم بر شب شعری از جنس گریه
شدم شاعری بارانی وترشدقلمم ...mhmd._.yz
۶.۹k
۰۲ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.