چرا پنهان کنم عشق است و پیداست

چرا پنهان کنم ؟ عشق است و پیداست
درین آشفته اندوه نگاهم

تو را می خواهم ای چشم فسون بار
که می سوزی نهان از دیرگاهم

چه می خواهی ازین خاموشی سرد ؟
زبان بگشا که می لرزد امیدم

نگاه بی قرارم بر لب توست
 که می بخشی به شادی های نویدم

دلم تنگ است و چشم حسرتم باز
چراغی در شب تارم برافروز

به جان آمد دل از ناز نگاهت
فرو ریز این سکوت آشناسوز

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۲)

تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی ...

گاهی آدم ها، عاشق هم نیستند. عاشق حس عاشقانگی اند. دلتنگ لحظ...

دلم گرفته ، ای دوست! هوای گریه با منگر از قفس گریزم کجا روم ...

ماندن "مرد" می خواهد. می شود زن بود و مرد بود، می شود مرد بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط