نه تو می مانی نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی
نه تو می مانی نه #اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه #شادی که گذشت, #غصه هم خواهد رفت
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند...
به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز...تو به #آیینه...نه
#آیینه به تو خیره شده
تو اگر #خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر #بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
#غم که از راه رسید، در این سینه بر او باز مکن
تا #خدا یک رگ گردن باقیست
تا خدا هست به غم وعده این خانه نده...
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه #شادی که گذشت, #غصه هم خواهد رفت
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند...
به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز...تو به #آیینه...نه
#آیینه به تو خیره شده
تو اگر #خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر #بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد
#غم که از راه رسید، در این سینه بر او باز مکن
تا #خدا یک رگ گردن باقیست
تا خدا هست به غم وعده این خانه نده...
۱۰.۰k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.