بیا تا لیلی و مجنون شویم افسانه اش با من

بیا تا لیلی و مجنون شویم ،افسانه اش با من
بیا با من به شهر عشق رو کن،خانه اش با من

 بیاتا سر به روی شانه هم، راز دل گوییم
اگر مویت چو روزم شد پریشان، شانه اش با من

سلام ای غم، سلام ای آشنای مهربان دل
پر پرواز واکن چون پرستو، لانه اش با من

مگو دیوانه کو، زنجیر گیسو را زهم وا کن
دل دیوانهِ ی دیوانه ی دیوانه اش.... ، با من

در این دنیای وانفسای حسرتزای بی فردا
خدایا عاشقان را غم مده، شکرانه اش با من

 مگو دیگر سمندر در دل آتش نمی سوزد
تو گرمم کن به افسون، گرمی افسانه اش با من

چه بشکن بشکنی دارد، فلک در کار سرمستان
تو پیمان بشکنی، نشکستن پیمانه اش با من

در میخانه ی چشمت به گلگشت نگه وا کن
خرابم کن، خراب...آبادی و یرانه اش با من

🍃🥀🍃💚❤️💚
دیدگاه ها (۰)

در دلم گل دادنت را هي نكن روياي خودريشه ات را توي قلبم كنده...

💙بسم الله الرحمن الرحیم💙از روی ادب به رسم هر روز صبح سلام بر...

ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم توحس لذت آور شهناز دارد چشم...

#تـولد_آقامه😍اوصاف #حسن به هر زبان باید گفت#مدحش به عیانُ به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط