شمس چشمانت مرا آواره ی تبریز کرد
شمس چشمانت مرا آواره ی تبریز کرد
جرم انت الحق مرا در شعر حلق آویز کرد
تا که بوسیدم درختان سرکوی تو را
آن رقیب سنگدل دیشب تبر را تیز کرد
ده قدم تا نوبهار گلفشانی مانده بود
فتنه ها در کار من بیرحمی پاییز کرد
تا که نوبت بر من مخمور سرگردان رسید
جام می را خون لبالب ساقی خونریز کرد
تا شدم بیمار چشمت ابروان سرکشت
تیر زهر آگین غم را بر دلم تجویز کرد
باز هم صد آفرین بر غم که بعد از هجر تو
هر شب اینجا همدلی ها با من ناچیز کرد
کاش چشمانت مرا شاعر نمیکرد اینچنین
در نبودت غم مرا معشوقه ی پاییز کرد
❣ #فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۹/۲۳❣
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
جرم انت الحق مرا در شعر حلق آویز کرد
تا که بوسیدم درختان سرکوی تو را
آن رقیب سنگدل دیشب تبر را تیز کرد
ده قدم تا نوبهار گلفشانی مانده بود
فتنه ها در کار من بیرحمی پاییز کرد
تا که نوبت بر من مخمور سرگردان رسید
جام می را خون لبالب ساقی خونریز کرد
تا شدم بیمار چشمت ابروان سرکشت
تیر زهر آگین غم را بر دلم تجویز کرد
باز هم صد آفرین بر غم که بعد از هجر تو
هر شب اینجا همدلی ها با من ناچیز کرد
کاش چشمانت مرا شاعر نمیکرد اینچنین
در نبودت غم مرا معشوقه ی پاییز کرد
❣ #فـــــــــــــــــــؤاد.۱۳۹۶/۹/۲۳❣
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
۱.۱k
۲۳ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.