part

part 10
ل.تو راه هیچی بینمون رد و بدل نشد و من هم خیلی خسته بودم و چون عمارت بیرون از شهر بود خوابیدم تا برسیم
ی.لانا خوابیده بود ولی خیلی فکرم درگیر اون حرفی که زد بود من فقط تو رو دارم هه همش او مغزم درحال اکو بود
تا وقتی که رسیدیم.

ی.بچه جون بیدار شو رسیدیم
ل.چشم اجوشی
ویو یونگی.
دختره پیاده شد و رفت تا وسایلشو بیاره خیلی دختر سرکشی ولی الان خیلی رام شده عجیبه تو همین فکرها بودم که پارک بهم زنگ زد یه سری چیزا راجب باند بهم گفت باند پارک خیلی قوی نبود نیرو ها و دسترسی های خیلی قوی و عالی داره و مشکل از خودشه خیلی بی عرضست برای ما جزو باند های متوسط رو به پایین کره هستیم بعد از اینکه حرفاش راجب باند اونم شد بهم اسم یه اسپری اسم رو گفت مثل اینکه لانا اسم شدید داره و باید این اسپری هرجا می‌ره پیشش باشه بعد هم قطع کرد
تقریبا ربع ساعت بعدش لانا اومد پایین و چندونش رو گذاشتم تو ماشین و حرکت کردیم تو راه بودیم که یه سیگار روشن کردم یهویی لانا رو سرفه شدید گرفت
ی. هوی بچه چته؟
ل.چ..چیزی نیست....فقط یکم به دود ....س.س.یگار .ح.ساسم
ی.اها
ویو یونگی
خیلی سرفه های شدید شده بود منم سیگارمو انداختم ولی بد تر شده بود سریع دم یه داروخونه وایسادم و براش همون اسپری که پارک گفته بود رو خریدم
وقتی رفتم داخل ماشین یهو دیدم که لانا...