قایقی ساخته ام

قایقی ساخته ام...
جنسش از راز و نیاز
بادبانش از صبر، دکلش از ایمان
در شبی مهتابی
سفری دور و دراز، می کنم از لب دریا آغاز
دل به امواج بلا خواهم داد...
اگرم ساز مخالف زند و باد به همراهی طوفان خواهد
که مرا منصرف از راه کند
راه بیراهه کند، مضطر ونیستید ...
من به همراه دعایی دارم
و به دل قطب نمایی دارم
و اگر در طی راه
به عنادی شکند زورق امید مرا گردابی
باز اندوهی نیست ...
بازوانی دارم
میزنم آب و شنا می کنم و میدانم
که «« خدایی »» دارم
که اگر خسته شدم دستم
گیرد بی شک
و به ساحل برساند به یقین...
دیدگاه ها (۴)

خداوندا تو میدانی........................منم ، دلتنگ دلتنگم....

یکی بود یکی نبود..هرکی بود غریبه بود...از دلم خبر نداشت..که ...

بعضی وقتهاکسی در زندگیت هستکه اصلا لازم نیست تو را در آغوش ب...

چه کسی میفهمد؟در دلم رازی هستمیسپارم آنرا به خیال شب و تنهای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط