همان رنگ و همان روی

🍒🌱همان رنگ و همان روی

همان برگ و همان بار

همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز

همان شرم و همان ناز

همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار

همان جلوه و رخسار

نه پژمرده شود هیچ

نه افسرده ، که افسردگی روی

خورد آب ز پژمردگی دل

ولی در پس این چهره دلی نیست

گرش برگ و بری هست

ز آب و ز گلی نیست

هم از دور ببینش

به منظر بنشان و به نظاره بنشینش

ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت ، هیچ مگویش

مبویش

که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند

مبر دست به سویش

که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند🍒🌱
دیدگاه ها (۰)

🌱🍒به قمریان عاشق حسد می‌ورزمکه دانه برمی‌چینندو به ستاره و ب...

🍒🌱من اگر رنگ بودم قرمز می‌شدمبا غلظتی که به دوست داشتنت بیای...

🌱🍒"زندگی نه مانندشب است و نه شبیه روززندگی پر شده از رفت و آ...

🌱🍒و امشب که بادها ماسیده‌اندو خنده‌ی مجنون‌وارِ سکوتیدر قلبِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط