پارت 10
از پشتم که اومد پایین دیدم یونگ هیه
ا.ت:سلااااام یونگ هی پسر کوچولوی خر
و بعد محکم بغلش کردم
یونگ هی:یااا ا.تا لهم کردی
خب یه توضیح کوتا در مورده یونگ هی بدم یونگ هی یه سال اولیه که ازم یه سال کوچیکتره و بهترین دوستمه البته بگم که یونگ هی پسره و خیلی خیلی میدوستمش
ا.ت:پسره گاو شیطونه میگه بزنم لهت کنم
یونگ هی:برای چی بزنی لهم کنی؟
ا.ت:یعنی تو دلت برام تنگ نشده بود خره؟ (الکی حق میزنه)
یونگ هی:معلومه که دلم برات تنگ شده بود ا.تا
ا.ت:وویی من قربونت برم که انقدر خری
یونگ هی: چقدر بی ادب تر شدی
ا.ت:هاااا یا حضرت پشم بچم حرف بد زد
یونگ هی:اوو سلام یونگی
یونگی:سلام پسر کوچولو
کلی حرف زدیم که اکیپ جیمین اومد
کوک:هییییییی یونگ هی
ته:یونگ هی؟ عه وا یونگ هیییییی
یونگ هی:سلااااام بر بروبچ چطورین؟
کوک:ماکه خوبیم شما چطورین؟
که همه زدن زیر خنده
کوک:چطونه؟
ا.ت:جدیدن مودب شدیا
کوک:ما اینیم دیگه
یونگ هی:ایشون رو معرفی نکردین
جیمین:پارک جیمین هستم
یونگ هی:خوشبختم
ا.ت ویو:
کوک ته یونگی رفتن سر کلاس هاشون
یونگ هی هم رفت سمت کلاسش من و جیمین مونده بودیم
ا.ت:چته؟ چرا زل زدی؟ زیباییم رفته تو چشت؟
جیمین:اعتماد به کهکشانتو برم من
ا.ت:لازم نکرده پسره گاو
جیمین:تو خوبی زشت عقب مونده
ا.ت:هر هر خندیدیم اگه دوست یونگی:باشه نبودی میزدم لت پارت میکردم
جیمین:خوب شد که دوست یونگیم
من منتظره بورا بودم که اومد
ا.ت:سلام دختر کجا بودی؟
بورا:بیرون کار داشتم
ا.ت:باشه حالا بیا بریم سر کلاس
ا.ت ویو:
بالاخره مدرسه تموم شد
ا.ت:بورا امروز میایی بریم خرید؟
بورا:معلومه که میام
ا.ت:با چی میری خونه؟
بورا:با اتوبوس
ا.ت:امروز دیگه با اتوبوس نمیری با ما باید بیایی
بورا:باشه
سوار ماشین شدیم توی راه کلی آهنگ خوندیم بورا رو رسوندیم خونشون و رفتیم سمت عمارت
ادامه دارد......
شرط:
لایک بالای 8
کامنت بالای 15
منتظرم😎❤
دیدگاه ها (۱۰۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.