دخترم امروز برای تو مینویسم

دخترم امروز برای تو مینویسم

سالها بعد اگر بدنیا آمدی و بزرگ شدی
قد کشیدی و خانوم شد
دلم میخواهد

تو را از همه ی پسرهای محله و مدرسه و دانشگاه دور کنم

دلم میخواهد نگذارم از خانه بیرون بروی

دلم میخواهد رنگ آفتاب را فقط در حیاط خانه ببینی
دخترم میدانم از من متنفر میشوی

میدانم مرا بدترین پدر دنیا میدانی

میدانم ... خوب میدانم
اما دخترکم اگر بدانی چه بر سر جوانی پدرت آمد
چگونه دلش شکست و آرزوهایش تباه شد
از پدر گله نمیکنی
دخترم وقتی سنت هنوز درگیر احساس است و منطق نمیشناسد
عاشق میشوی
دخترم عاشقی درد دارد

بمیرد پدر و درد آنروزهایت را نبیند
دیدگاه ها (۳)

حُرمت نِگَــہ میدارم...اگر نہ ،باید تو را...عاشقانہ های تو ر...

تلخ است، تلخ تلخ، این زندگیاما” لب هایت ”عجب تعادلی برقرار ک...

دلم....!!!التماس دعا می خواهد.....ازهمان التماس دعاهایی که آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط