آینده بهتر نیست فکری کن برایش

آینده بهتر نیست ،فکری کن برایش
می آید از اکنون صدای گریه هایش
شوقی که با آن می دویدی کوچه ها را
شاید به آهی بشکند زانوی پایش
شاید موافق با تو در واقع نباشد
شخصی که پنهان می کنی در سر هوایش
شلیک گردیده است تیرکینه خواهی
وقتی که می افتی بپا خیزد صدایش
هر روز می رقصی ولی با سایه ی مرگ
آدم نمی فهمد که اینجا نیست جایش
وقتی پریدی راه برگشتی نداری
دریای دل ساحل ندارد انتهایش
دیدگاه ها (۳)

قول دادم که در اندیشه‌ی خود حبس شومدل به بالا و بلندای خیالی...

چقدر پریشان است ؛ زنی که هر روزموهایش را پشت سرش جمع میکند و...

صغیرة کنت أستعجل الأیام کی أکبر ،والآن أرتجی الأیام أن تعیدن...

هناک حزن یُرغمک علی الکتابه ،، وحزنٌ یرغمک علی البکاء ،، لکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط