درحالی که تکه نباتی در لپ هایم جامیدهم و چای داغ را در دس
درحالی که تکه نباتی در لپ هایم جامیدهم و چای داغ را در دست دارم رو به پدرم میگویم،اگر طرح نهایی ام کلید بخورد و این پروژه خوب طراحی شود میتوانم سر آغاز کارهای بزرگتر را رقم بزنم،مثلاً نرمافزار های آموزشی باکیفیت بهتر!!
گرچه وسط این همه کار ناتمام و مقاله نوشته نشده و درس های تلنبارشده وکارهای استانی ناتمام و جلسات این فکر کمی دورازتصوراست...
روبه من میگوید:مثل همیشه بلند پروازو آرمانی فکر میکنی امّاهدف هایت نشدنی نیست یه قاشق غذاخوری جربزه ویه سطل اراده و یه بشکه تلاش میخواد!!!سه تاش روداری فقط شروع باید کرد...
مشکل اینه که شبیه یه میمون فضول از این شاخه به اون شاخه میپری!!!!
شروع چه واژه سنگینی!!!همیشه برای من آغاز هرکار سخت ترین مرحله آن کار بوده!!!شروع تحصیل،شروع کنکور،شروع ورزش،شروع نویسندگی و...
وامّامیمون تشبیه قشنگی نیست!D:امّادرسته و تأیید میشه واقعاً همینطوره منتهی الیه که پریدن مثل میمون نتیجه بخشه و باوجود شلوغی وگیر کردن توی گل ودیقه۹۰ شدن باز هم خوبه و حداقلش تجربه ایی کسب میشه...
زمانی که پای حال خوب مردم درمیان باشد موضوعی وسط انداخته میشودو میگویند بنویس!! طنز باشد،مردم بخندند امّاجدیداً حتّی ماجرا های زری در مسیر معلمی هم نمیتواند کسی را بخنداند!!!کمیت من لنگ میزند!!قلمم هم مثل خودم شده!!! فاقد محتوای مفید و صرفاً جهت پرکردن صفحه!!!
رسالت طنز پردازان چیست؟!چرااین روز ها طنز بنویسم؟!
لزومی ندارد!!!قلم را یک گوشه میگذارم و به طرحنامه نرم افزارفکر میکنم...
پریدن از این شاخه به آن شاخه خوب نیست و پیشنهاد نمیکنم امّا بعنوان یک فرد کنجکاو دوست دارم همه مسیر های علمی و کاری مرتبط با رشته را امتحان کنم...
شاید روزی،زمانی،سرمان به سنگ خورد و آدم شدیم...😉
تااون زمان گمونم سالمان به۶۰رسیده اگر زنده باشیم«:)...
پ.ن۱:متن برگرفته از زندگی واقعی و با اندکی تغییرادبیات نوشته شده!
پ.ن۲: وسط درس و فرجه و پایان ترم پست گذاشتیم😁کسی نیست بگوید!؟ماذافاذا؟!
#دانشجویی#ترم_سه#پروژه#عکاسی#شخصی#گفت_و_گو#برنامه_نویسی#دانشجو_معلّم
#نوشتن#نوشته#طنز_پردازی#دانشگاه
#در_مسیر_کسب_علم#معلّم_آینده#آموزگاری#ابتدایی#کلاس#درس#پایان_ترم
گرچه وسط این همه کار ناتمام و مقاله نوشته نشده و درس های تلنبارشده وکارهای استانی ناتمام و جلسات این فکر کمی دورازتصوراست...
روبه من میگوید:مثل همیشه بلند پروازو آرمانی فکر میکنی امّاهدف هایت نشدنی نیست یه قاشق غذاخوری جربزه ویه سطل اراده و یه بشکه تلاش میخواد!!!سه تاش روداری فقط شروع باید کرد...
مشکل اینه که شبیه یه میمون فضول از این شاخه به اون شاخه میپری!!!!
شروع چه واژه سنگینی!!!همیشه برای من آغاز هرکار سخت ترین مرحله آن کار بوده!!!شروع تحصیل،شروع کنکور،شروع ورزش،شروع نویسندگی و...
وامّامیمون تشبیه قشنگی نیست!D:امّادرسته و تأیید میشه واقعاً همینطوره منتهی الیه که پریدن مثل میمون نتیجه بخشه و باوجود شلوغی وگیر کردن توی گل ودیقه۹۰ شدن باز هم خوبه و حداقلش تجربه ایی کسب میشه...
زمانی که پای حال خوب مردم درمیان باشد موضوعی وسط انداخته میشودو میگویند بنویس!! طنز باشد،مردم بخندند امّاجدیداً حتّی ماجرا های زری در مسیر معلمی هم نمیتواند کسی را بخنداند!!!کمیت من لنگ میزند!!قلمم هم مثل خودم شده!!! فاقد محتوای مفید و صرفاً جهت پرکردن صفحه!!!
رسالت طنز پردازان چیست؟!چرااین روز ها طنز بنویسم؟!
لزومی ندارد!!!قلم را یک گوشه میگذارم و به طرحنامه نرم افزارفکر میکنم...
پریدن از این شاخه به آن شاخه خوب نیست و پیشنهاد نمیکنم امّا بعنوان یک فرد کنجکاو دوست دارم همه مسیر های علمی و کاری مرتبط با رشته را امتحان کنم...
شاید روزی،زمانی،سرمان به سنگ خورد و آدم شدیم...😉
تااون زمان گمونم سالمان به۶۰رسیده اگر زنده باشیم«:)...
پ.ن۱:متن برگرفته از زندگی واقعی و با اندکی تغییرادبیات نوشته شده!
پ.ن۲: وسط درس و فرجه و پایان ترم پست گذاشتیم😁کسی نیست بگوید!؟ماذافاذا؟!
#دانشجویی#ترم_سه#پروژه#عکاسی#شخصی#گفت_و_گو#برنامه_نویسی#دانشجو_معلّم
#نوشتن#نوشته#طنز_پردازی#دانشگاه
#در_مسیر_کسب_علم#معلّم_آینده#آموزگاری#ابتدایی#کلاس#درس#پایان_ترم
۲۶.۴k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.