بیارم چایی عمه

_بیارم چایی عمه؟
+نه عمه جون بیا بشیـــن...
گفتی عقدتون چندشنبه س؟؟
_چهارشنبه
+میخوایش؟
_....
بلند میخنده ...ولی یهو خنده ش گم میشه توغمِ چشایِ سیاهش....
+خوشحالتم غزلَک....
یه روزی تو ۱۶سالگیم...دلم گره خورد به یه آدمی....
یه سال نشده گره بختش وا شد
ولی باز نشد گره این دل....
حتی وقتی زنش سرِ زا رفت ُ سیبِ تقدیر چرخیدُ و چرخید
 و اومد خواستگاری من
بازم باز نشـُد این گره
اونقــدر این گره کور شده بود که حتی به دست خــودشم وا نمیشد....
با گوشه ی روسریِ آبیِ آسمونیش گوشه چشمِ بارون گرفته اشُ پاک کرد....
+خدا گره کور نزنه به دلِ هیشکی الهی....
چایی بیارم برات دخترجون...؟
_با نبات... 💙 🍃
#التماس_دعا
#رَبَّنا_هَبْ_لَنا_مِنْ_أَزْواجِنا_وَ_ذُرِّیَّاتِنا_قُرَّةَ_أَعْیُنٍ_وَ_اجْعَلْنا_لِلْمُتَّقینَ_إِماماً
دیدگاه ها (۴)

داشتم کاج هامو از کوچیک به بزرگ مرتب میکردماما گوشم بحرفای م...

میـدونـی دلبـر درستـش ایـن بـود الان مـن و تـو سـر زندگـی خو...

داشتم حرف می زدم که خوابش بردصبح فرداش مدام عذرخواهیوای نفهم...

بَحثمون که میشُد ،هیچی نمیگفتم وحرفامو میچپوندم توو دلِ بی ص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط