بلیط یک طرفه محصولِ نماوا به کارگردانی پوریا رحیمی اوره یک تضادِّ اساسیِ فرهنگی دارد که معنی و مفهومِ مستاصل کنندهای به مخاطب عرضه خواهد کرد. قاطبهی اندیشهی موجود در این سریال، تا اینجا که من قسمت اولش را دیدهام، حضورِ نیرویی فراتر از قانون، فردگرایی و سلیقه است. شکل این برخورد به ضرر هر دو طرفِ ایرانی و ترکیهای است. طرفِ ایرانیاش شِگردِ همیشگی را، تزریقِ قطرهچکانی یک موضوعِ سلیقهای، بر مداخلهی درامِ هنری در تالیفاسدهای اخلاقیِ فرهنگی، بکار بُرده است. و در مقابل ما بازیهای سطحی از کاراکترهای ترکیهای، مشخصاً آن سرگُردِ پسر از دست دادهی خارجی، میبینیم که هیچ ربطی به هنر پیدا نمیکنند. این بازیها که بخشِ بزرگش به ناتوانیِ کارگردان در بازی گرفتن از بازیگر مربوط میشود برآیند عدمِ اولویت قرار دادن درامِ منطقی بر قصّهای پُر شبهه در جمیعِ جهات است. به عنوان مثال ما در سکانسهای ابتدایی میبینیم که پس از مرگِ برادر، برای بزرگنماییِ غمِ از دست دادنِ او کارِ غیر شرعی را به آرام شدنِ دلِ داغدیده میبخشد. این پیامِ فیلم ظرفیتِ عقدهگشاییِ حاصل از ناباوریهای فرهنگی را نمایان میکند. یک محصولِ فرهنگی و احتمالاً هنری، که سرِ هنری بودن آن بحث دارم، باید مروجِ ادبیاتِ دینی و فرهنگِ قاطبهی جامعه باشد نه مخدوش کنندهی آن و...
برای مطالعهی متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=25641
برای مشاهدهی ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/jxzv1bp
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.