ما قول های زیادی به هم داده بودیم ،
ما قول های زیادی به هم داده بودیم ،
مثلا قول داده بودی چشم هایت برای من باشد و خنده هایت فقط دل من را به قنج بیاورد ،
من گونه های نرمم را برای تو کنار بگذارم ، تو چالِ دیوانه کننده ات را برای من ،
من صدایم را که زیر لب شجریان می خواند و تو صدای ظریفت که اسمم را ترانه می کند ،
من شانه هایم را برای تو و تو غرق شدن در موهایت را برای من ،
من بازوهایم را برای چرخاندنت زیر باران ، تو دست هایت را برای بازی کردن روی صورت من ، مثلا قول داده بودیم که طپش قلب تو شب ها لالایی من باشد و شمردن نفس های من بازی تو برای خواب رفتن ،
قول داده بودی جمعه ها را دست به سیاه و سفید نزنی و من روز را برایت رنگین کمان کنم ،
آوردن چای با من ، گذاشتن موسیقی و بلند خواندن کتاب با تو ،
مثلا قول داده بودیم تو برای من باشی من برای تو ،
من تو را تا آخر دنیا دوست داشته باشم و تو من را ،
و من حالا نمی دانم که تو کجایی ، چه می کنی ، برای که هستی و به چه کسی قول می دهی
و ما آدم ها چقدر بد قولیم
مثلا قول داده بودی چشم هایت برای من باشد و خنده هایت فقط دل من را به قنج بیاورد ،
من گونه های نرمم را برای تو کنار بگذارم ، تو چالِ دیوانه کننده ات را برای من ،
من صدایم را که زیر لب شجریان می خواند و تو صدای ظریفت که اسمم را ترانه می کند ،
من شانه هایم را برای تو و تو غرق شدن در موهایت را برای من ،
من بازوهایم را برای چرخاندنت زیر باران ، تو دست هایت را برای بازی کردن روی صورت من ، مثلا قول داده بودیم که طپش قلب تو شب ها لالایی من باشد و شمردن نفس های من بازی تو برای خواب رفتن ،
قول داده بودی جمعه ها را دست به سیاه و سفید نزنی و من روز را برایت رنگین کمان کنم ،
آوردن چای با من ، گذاشتن موسیقی و بلند خواندن کتاب با تو ،
مثلا قول داده بودیم تو برای من باشی من برای تو ،
من تو را تا آخر دنیا دوست داشته باشم و تو من را ،
و من حالا نمی دانم که تو کجایی ، چه می کنی ، برای که هستی و به چه کسی قول می دهی
و ما آدم ها چقدر بد قولیم
۲.۴k
۰۷ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.