بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
خوب در دو مقاله اول مقداری در قبال #تقوا و اهمیت آن صحبت شد؛ و مقرر شد که بشارات در قبال تقوا و انذارهای در قبال ترک تقوا در آیات کریمه و روایات شریفه را در حد امکان مورد بررسی قرار دهیم.
خداوند متعال می فرماید:
" و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا اول کافر به و لا تشتروا بایاتی ثمنا قلیلا و ایای فاتقون" (بقره 41)
از "لما معکم" دانسته می شود که داشتن همراه ترک، استفاده همراه شک و حتی علم تنها کفایت نمی کند، بلکه فرمود "ایمان بیاورید". باور داشته باشید.
این گونه نیست که فردای قیامت، شناسنامه های ما و شما و مهر کربلا و مدینه ی ما را نگاه کنند. بلکه به اعمال و دلهای ما و آنچه از پیش فرستاده ایم و آنچه نگه داشته ایم نگاه می کنند.
این را هم بگوییم که علم خیلی کم تحقق می یابد و اکثر آنچه دیده می شود اطلاعات پراکنده و بعضا متعارض است. نهایتا آنچه یافت می شود مقدمات علمی است و نه خود علم!
الغرض اگر حتی خود همین علم هم در وجود کسی آمد، نفس آمدن او کافی نیست؛ بلکه باید علم پیاده شود و تبدیل به باور شود. لذا فرمود" آمنوا" ٠
با این که "لما معکم" است، با این که اینها با شما و همراه شماست، به آن باور ندارید و درد اصلی شما و دیگران همین است.
نکته دوم فرمود: "مصدقا" ؛ خیلی کلمه نفیسی است. اینها علامت عظمت خداوند متعال و بزرگی منطق او و ابهت مصحف شریف است. می فرماید این مطالب آسمانی که ما برای شما فرستاده ایم مصدقا است. یعنی غالبا ( و از باب حکمت، بدوا ) چیز مبهم و کاملا مجهولی نیست؛ و شما توسط آئین های آسمانی سابق و توسط عقل و توسط وجدان حقانیت آن را می فهمید. یعنی اگر قرآن کریم می فرماید دزدی نکن، تهمت نزن، دروغ نگو، این را ادیان سابق هم تصدیق کرده اند. عقول شما تصدیق می کند. وجدان شما تصدیق می کند.
خوب پس دردتان چیست؟ ما که امور شاق و مبهم و خارق العاده ای به شما دستور نداده ایم باز چرا کج می روید؟ چرا از اجرای آن شانه خالی می کنید؟
اگر می فرماید جهاد، اگر می گوید قصاص، اگر می گوید عبادت و دعا، اگر می گوید تقوا، اگر می گوید ترک فحش و فحشا ، تمام اینها را ادیان سابق و عقول و فطرتهای شما تصدیق می کند! پس این همه فرافکنی و این همه تسویف و فردا فردا کردن ها و این همه بهانه تراشی ها برای ترک اعتقاد و عمل چیست؟
نکته سوم، خداوند متعال می فرماید زشت ترین درد شما مدعیان اعتقاد به ادیان، این است که خودتان اولین کافر و اولین منکر همین معارف هستید. نماز می خوانید، جماعت و اول وقت هم به جا می آورید، اما در همان مسجد غیبت هم می کنید. تهمت هم می زنید. به سرعت و با سرعت نور قضاوت هم می کنید. با کمترین دلالتی، یک قضاوت مادام العمر و در تمام جهات نسبت به دیگران می کنید.
جهاد می روید اما گاهی کشته راه خر می شوید. در حالی که باید برای خدا و دین خدا و ارزش ها دنبال جهاد بروید و نه به خاطر مال دنیا و غنیمت های کذا و کذا.
در مجلس امام حسین می روید اما چشم چرانی هم می کنید. اسراف و تبذیر هم می کنید. حاضرید ده ساعت سینه بزنید، زنجیر بزنید و خدا قبول کند، اما نیم ساعت کتاب معتبر نمی خوانید و پای صحبت فلان خطیب و بهمان عالم نمی نشینید که این امام حسینی که انقدر مظلوم است چه می خواست؟ و از ما چه می خواهد؟ کلامش چیست؟ پیامش چیست؟ چرا کشته شد؟ چرا به جنگ فلان حاکم و بهمان حکومت رفت؟اصحاب نماز خوان و روزه گیر چرا او را تنها گذاشتند؟
اگر در تاریخ دقت کنیم، بعد فتوحات مثلا اسلامی، طول و عرض جامعه اسلامی در زمان اباعبدالله الحسین حدودا 50 کشور در جغرافیای فعلی است. خوب چرا اینها مشغول امورات شخصی خود بودند؟ و چرا ازین همه سرزمین یک هزارم شان به یاری وصی دین خدا نیامدند و او غریبانه در آن صحرا و با وضعیت تلخ به شهادت رسیدند؟
مثال برای تخلفات ما مدعیان دین زیاد است. امروز هم زیاد است. کاسب حبیب الله هستیم، اما ربا هم می دهیم و نزول هم می خوریم. برای خانواده زحمت می کشیم، اما به دین آنها و اخلاق آنها کاری نداریم ،کاری به پوشش و بد حجابی آنها نداریم.
به اسم این که بچه! هستند، درس!! دارند، خیلی از مسلمات و معلومات دینی را یاد نمی دهیم و مطالبه نمی کنیم. به اسم موسیقی و هنر اینها را به مجالس رقص می فرستیم. به اسم شغل، اینها را به جمع مردان غریبه و چنین محل هایی می فرستیم. به اسم قانون، بسیاری از مسلمات اخلاقی و انسانی و دینی را رها می کنیم. به اسم شهرداری، به اسم دارایی، بسیاری از حدود شرعی را ضایع می کنیم. به اسم بحث سیاسی، مخالفین خود را لجن مال می کنیم؛ و جالب اینکه خود را مرجع کل در تمام امورات مملکت اسلامی می دانیم. یکی به اسم عقل و مدنیت مخالف خود را له می کند، دیگری به اسم
خوب در دو مقاله اول مقداری در قبال #تقوا و اهمیت آن صحبت شد؛ و مقرر شد که بشارات در قبال تقوا و انذارهای در قبال ترک تقوا در آیات کریمه و روایات شریفه را در حد امکان مورد بررسی قرار دهیم.
خداوند متعال می فرماید:
" و آمنوا بما انزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا اول کافر به و لا تشتروا بایاتی ثمنا قلیلا و ایای فاتقون" (بقره 41)
از "لما معکم" دانسته می شود که داشتن همراه ترک، استفاده همراه شک و حتی علم تنها کفایت نمی کند، بلکه فرمود "ایمان بیاورید". باور داشته باشید.
این گونه نیست که فردای قیامت، شناسنامه های ما و شما و مهر کربلا و مدینه ی ما را نگاه کنند. بلکه به اعمال و دلهای ما و آنچه از پیش فرستاده ایم و آنچه نگه داشته ایم نگاه می کنند.
این را هم بگوییم که علم خیلی کم تحقق می یابد و اکثر آنچه دیده می شود اطلاعات پراکنده و بعضا متعارض است. نهایتا آنچه یافت می شود مقدمات علمی است و نه خود علم!
الغرض اگر حتی خود همین علم هم در وجود کسی آمد، نفس آمدن او کافی نیست؛ بلکه باید علم پیاده شود و تبدیل به باور شود. لذا فرمود" آمنوا" ٠
با این که "لما معکم" است، با این که اینها با شما و همراه شماست، به آن باور ندارید و درد اصلی شما و دیگران همین است.
نکته دوم فرمود: "مصدقا" ؛ خیلی کلمه نفیسی است. اینها علامت عظمت خداوند متعال و بزرگی منطق او و ابهت مصحف شریف است. می فرماید این مطالب آسمانی که ما برای شما فرستاده ایم مصدقا است. یعنی غالبا ( و از باب حکمت، بدوا ) چیز مبهم و کاملا مجهولی نیست؛ و شما توسط آئین های آسمانی سابق و توسط عقل و توسط وجدان حقانیت آن را می فهمید. یعنی اگر قرآن کریم می فرماید دزدی نکن، تهمت نزن، دروغ نگو، این را ادیان سابق هم تصدیق کرده اند. عقول شما تصدیق می کند. وجدان شما تصدیق می کند.
خوب پس دردتان چیست؟ ما که امور شاق و مبهم و خارق العاده ای به شما دستور نداده ایم باز چرا کج می روید؟ چرا از اجرای آن شانه خالی می کنید؟
اگر می فرماید جهاد، اگر می گوید قصاص، اگر می گوید عبادت و دعا، اگر می گوید تقوا، اگر می گوید ترک فحش و فحشا ، تمام اینها را ادیان سابق و عقول و فطرتهای شما تصدیق می کند! پس این همه فرافکنی و این همه تسویف و فردا فردا کردن ها و این همه بهانه تراشی ها برای ترک اعتقاد و عمل چیست؟
نکته سوم، خداوند متعال می فرماید زشت ترین درد شما مدعیان اعتقاد به ادیان، این است که خودتان اولین کافر و اولین منکر همین معارف هستید. نماز می خوانید، جماعت و اول وقت هم به جا می آورید، اما در همان مسجد غیبت هم می کنید. تهمت هم می زنید. به سرعت و با سرعت نور قضاوت هم می کنید. با کمترین دلالتی، یک قضاوت مادام العمر و در تمام جهات نسبت به دیگران می کنید.
جهاد می روید اما گاهی کشته راه خر می شوید. در حالی که باید برای خدا و دین خدا و ارزش ها دنبال جهاد بروید و نه به خاطر مال دنیا و غنیمت های کذا و کذا.
در مجلس امام حسین می روید اما چشم چرانی هم می کنید. اسراف و تبذیر هم می کنید. حاضرید ده ساعت سینه بزنید، زنجیر بزنید و خدا قبول کند، اما نیم ساعت کتاب معتبر نمی خوانید و پای صحبت فلان خطیب و بهمان عالم نمی نشینید که این امام حسینی که انقدر مظلوم است چه می خواست؟ و از ما چه می خواهد؟ کلامش چیست؟ پیامش چیست؟ چرا کشته شد؟ چرا به جنگ فلان حاکم و بهمان حکومت رفت؟اصحاب نماز خوان و روزه گیر چرا او را تنها گذاشتند؟
اگر در تاریخ دقت کنیم، بعد فتوحات مثلا اسلامی، طول و عرض جامعه اسلامی در زمان اباعبدالله الحسین حدودا 50 کشور در جغرافیای فعلی است. خوب چرا اینها مشغول امورات شخصی خود بودند؟ و چرا ازین همه سرزمین یک هزارم شان به یاری وصی دین خدا نیامدند و او غریبانه در آن صحرا و با وضعیت تلخ به شهادت رسیدند؟
مثال برای تخلفات ما مدعیان دین زیاد است. امروز هم زیاد است. کاسب حبیب الله هستیم، اما ربا هم می دهیم و نزول هم می خوریم. برای خانواده زحمت می کشیم، اما به دین آنها و اخلاق آنها کاری نداریم ،کاری به پوشش و بد حجابی آنها نداریم.
به اسم این که بچه! هستند، درس!! دارند، خیلی از مسلمات و معلومات دینی را یاد نمی دهیم و مطالبه نمی کنیم. به اسم موسیقی و هنر اینها را به مجالس رقص می فرستیم. به اسم شغل، اینها را به جمع مردان غریبه و چنین محل هایی می فرستیم. به اسم قانون، بسیاری از مسلمات اخلاقی و انسانی و دینی را رها می کنیم. به اسم شهرداری، به اسم دارایی، بسیاری از حدود شرعی را ضایع می کنیم. به اسم بحث سیاسی، مخالفین خود را لجن مال می کنیم؛ و جالب اینکه خود را مرجع کل در تمام امورات مملکت اسلامی می دانیم. یکی به اسم عقل و مدنیت مخالف خود را له می کند، دیگری به اسم
- ۲۱.۷k
- ۲۸ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط