هر صبح، گنجشکی، لب ایوان خانه
هر صبح، گنجشکی، لب ایوان خانه
سر می دهد آوازهایی شادمانه
جان مایهی آواز او آزادی اوست
آزادی او چهره ساز ِ شادی اوست.
پرواز، آواز
آواز، پرواز
بر شاخهها، بر بامها،
تا دور دست ِ بیکرانه...
من نیز، هر صبح
اینجا، کنار پنجره، پر بسته، دلتنگ
شعری، سرودی، میسرایم
با حسرت ِ پرواز ِ آن مرغ خوشآهنگ.
او، می سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگینتر کند با هر ترانه
من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم.
بر ما چنین رفتهست فرمان زمانه.
╲\╭┓
╭💞 ╯
┗╯\╲
سر می دهد آوازهایی شادمانه
جان مایهی آواز او آزادی اوست
آزادی او چهره ساز ِ شادی اوست.
پرواز، آواز
آواز، پرواز
بر شاخهها، بر بامها،
تا دور دست ِ بیکرانه...
من نیز، هر صبح
اینجا، کنار پنجره، پر بسته، دلتنگ
شعری، سرودی، میسرایم
با حسرت ِ پرواز ِ آن مرغ خوشآهنگ.
او، می سراید تا فضای صبحدم را
هر لحظه رنگینتر کند با هر ترانه
من، می سرایم، تا نمیرم؛ تا بمانم.
بر ما چنین رفتهست فرمان زمانه.
╲\╭┓
╭💞 ╯
┗╯\╲
۲.۱k
۰۹ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.