می خواهم از این آینه ها خانه بسازم

می خواهم از این آینه ها خانه بسازم
یک خانه برای تو جداگانه بسازم
 
یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل
با دور نمای پَر پروانه بسازم
 
من در بزنم ، باز کنی ، از تو بپرسم
آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟
 
هر صبح مربای غزل ، ظرف عسل ، من
با نان تن داغ تو صبحانه بسازم
 
شاید به سرم زد ، سر ظهری ، دم عصری
در گوشه آن مزرعه میخانه بسازم
 
وقتی که تو گنجشک منی ، من بپرم باز
یک ل..انه به ابعاد دو دیوانه بسازم
 
می ترسم از آن روز خرابم کنی و من
از خانه آباد تو ویرانه بسازم
دیدگاه ها (۴)

مـیگن;از چـِشام شـیـْطـنـَتْ مـیـبـاره✘مـیگن ;خـِیـلـے حـاضر...

عشق؟هه!چه واژه ي خنده داري!!كدام عشق است كه معشوق را برهنه خ...

وقتی با خودش میبره حموم

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط