طناب دار رو انداخت دور گردنش داشت میخندید

طنابـــــ دار رو انداختڹ دور گردنش ↻ ↯ داشــــت میخندید↯ بهش گفتڹ : چرا دارے میخندے؟

گـــــفٺ : از اینجا چشمم به مادرم افـــــتاد , داره گریہ میکنہ یاد بچگے هام افتادم... یـــاد حرف مادرم که همیشہ بهم میگفت:

هر وقت تو میخندے ، غم و غصہ هامو فراموش میکنم

الانم دارم میخندم ٺـا مادرم بخنده , ولی اون هنوز داره گریہ میکنہ
گنـــــاه گریہ های مادرم رو چگونہ قصاص کنم
دیدگاه ها (۱)

اشتباه از جایی شروع میشه که : ✘ بعضی وقتا کسایی رو تو زندگیم...

به بعضیام به جای شبت بخیر باس بگی شَرِت بخیر . . .

میگن عشق اول مهمه!!! ولی بیشتر که آدم فکر میکنه, میبینه از ا...

چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم، اسممو وقتی دوست دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط