یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید

یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید

بنشسته سر راهش ، شاید ز سفر آید

تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش

کوکب شِمُرم هر شب ، شاید که سحر آید

هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن

بازش نگرم شاید یک بار دگر آید

از دیده نهان اما اندر دل من جایش

او را طلبم هر شب شاید که ز در آید

با کس نتوانم گفت من راز درون خویش

کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید

می سوزم و می سازم از درد فراق اما

تیر غم او بر دل افزون ز شمَر آید
"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید
دیدگاه ها (۱)

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا راکه به ماسوا فکندی همه سایه...

" یک نفر را مثل آقای خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام ب...

جمله جمله نه! واژه واژه تورا / ای سفر کرده گفتگو کردیمکوچه ک...

برخی خصایص و ویژگی های امام زمان (عج) مطابق احادیث و روایات ...

آتش دل استاد علی اصغر شاه زیدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط