رمان افسر پلیس پارت
رمان افسر پلیس پارت ⁵
بعد از اینکه کارم تموم شد تصمیم گرفتم برم خرید برا شب
جلو یه فروشگاه وایسادم و رفتم تو
اوم الان باید چی بخرم؟ نارنگی
انرژی زا، کیک ، شیر توت و...
در حال خرید کردن بودم که جونکوک رو دیدم میخواست شیر موز برداره دستش نمیرسید
ته: بزار کمکت کنم
یدونه شیر موز از رو قفسه برداشتم و بهش دادم
کوک: میشه 6 تا دیگه هم بدین؟
ته: باشه
6 تا دیگه برداشتم بهش دادم
ته: همشون واسه خودتن؟
سرشو انداخت پایین و با خجالت گفت: آخه شیر موز خیلی دوست دارم
دست خودم نبود دستمو کردم لای موهاش
ته: چقد کیوتی تو
کوک: مرسی ولی تو گوگولی نیستی بهت میاد خشن باشی
بعدش پرید گونمو بوسید(نویسنده: بچم از دست رفت) و گفت : مرسی که برام شیر موزا رو دراوردی تهیونگی
و رفت مات به جای خالیش نگاه کردم اون کوچولو واقعا منو بوسید ؟ بهم گفت خشن اخ چرا انقد برای حرف زدنش ضعف رفتم؟( نویسنده: جوابش معلومه چون عاشقی😂😂)
بلاخره خرید کردنم تموم شد و رفتم خونه ولی فکرم همش پیش کوکی بود وای خدایا عاشقش شدم رفت
بعد از اینکه کارم تموم شد تصمیم گرفتم برم خرید برا شب
جلو یه فروشگاه وایسادم و رفتم تو
اوم الان باید چی بخرم؟ نارنگی
انرژی زا، کیک ، شیر توت و...
در حال خرید کردن بودم که جونکوک رو دیدم میخواست شیر موز برداره دستش نمیرسید
ته: بزار کمکت کنم
یدونه شیر موز از رو قفسه برداشتم و بهش دادم
کوک: میشه 6 تا دیگه هم بدین؟
ته: باشه
6 تا دیگه برداشتم بهش دادم
ته: همشون واسه خودتن؟
سرشو انداخت پایین و با خجالت گفت: آخه شیر موز خیلی دوست دارم
دست خودم نبود دستمو کردم لای موهاش
ته: چقد کیوتی تو
کوک: مرسی ولی تو گوگولی نیستی بهت میاد خشن باشی
بعدش پرید گونمو بوسید(نویسنده: بچم از دست رفت) و گفت : مرسی که برام شیر موزا رو دراوردی تهیونگی
و رفت مات به جای خالیش نگاه کردم اون کوچولو واقعا منو بوسید ؟ بهم گفت خشن اخ چرا انقد برای حرف زدنش ضعف رفتم؟( نویسنده: جوابش معلومه چون عاشقی😂😂)
بلاخره خرید کردنم تموم شد و رفتم خونه ولی فکرم همش پیش کوکی بود وای خدایا عاشقش شدم رفت
- ۴۱۹
- ۳۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط