خاطراتشهدا

#خاطرات_شهدا
مادر حسین آقا تعریف میکرد
یکی از آشناها خواب دیده رفته کربلا.
بعد از زیارت امام حسین (ع) میره واسه زیارت حضرت عباس (ع) دم حرم سه آقا رو میبینه که تو خواب این حس رو داره ک آقایی ک وسط ایستاده حضرت عباس (ع) هستند و دو نفر هم طرفین حضرت بودن و با صورت پوشیده. این خانم شروع میکنن از حضرت عباس (ع)  حاجت خواستن. حضرت هم میفرمایند که چرا از حسین نمیخوایین .
خانم میگن بله قبل از اینکه محضر شما برسم پیش امام حسین (ع) بودم و درخواست کردم از ایشون.
حضرت عباس(ع) می‌فرمایند نه این حسین رو میگم و با دست اشاره میکنن به فرد کناریشون
خانم بر می‌گردن به سمت اشاره ی حضرت و حسین ولایتی فر رو میبینن...
تو همنشینی هات با ارباب
ما رو هم سفارش کن
حسین جان... #شهید_حسین_ولایتی_فر 🌸 #بہ_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
دیدگاه ها (۳)

آسمانْ فرصتِ پروازِ 🕊 بلند است ولی،قصه اینست چه اندازه کبوتر...

آن‌گاهی که #تازه_‌جوانان،جای رخت دامادی، لباس رزم پوشیدهو جا...

🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 #شهیدمحمدرضادهقان_امیری علاقه ی ...

لبخندت بے شڪ معجزه ے خداست در این عصرِ بے معجزگے....! #بہ_رس...

بسم الله الرحمن الرحیمقسمت اول :دلایل مثبت و منفی بسیاری سب...

آیت الله یعقوبی: حضرت زهرا(س) تکیه گاه استوار دین است

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط