دلم خوش بود

دلم خوش بود
به احوال پرسی های گاه و بیگاهش
که مثلا؛
"سلام ، حال شما؟"
که بنویسم :"خوبم"
و در دل بگویم
مگر می شود تو باشی و خوب نباشم
حال من با تو عالیست

دلم خوش بود
به شب بخیرهای پُر مهرش
که مثلا ؛
"شب بخیر، خوب بخوابی"
که بنویسم همچنین
و در دل بگویم
تو که باشی خوب می خوابم آرام جانم

دلم خوش بود به همین دلخوشی های اندک
حالا نه از احوال پرسی های گاه و بیگاه خبری هست
و نه از شب بخیرهای پُر مهر

من مانده ام و من
و خاطراتی که پشت پلک چشمانم رژه می روند

تو را به خدا
ناغافل وارد زندگی کسی نشوید
احساسش را به بازی نگیرید
و تنهایی اش را از هم نپاشید
دل های شیشه ای را سنگ نزنید
مرهم اگر نمی شوید زخم نزنید...
دیدگاه ها (۱)

بیمار خنده‌های توامبیشتر بخندخورشید آرزوی منیگرم‌تر بتاب...

ﺩَﺭﺩﻫــــــــﺎﯾَﻢ ﺭﺍ ﻻﯾـــــــڪ ڪــــَـﺮﺩَﻧــــﺪﻭ ﮔﻔـــــﺘَﻨ...

_چرا لبِت خونیه +قاطی حرفام اشتباهی خوردمش:}

عاشقانه های شبنم

با نگاهم چشم هایت را زیارت میکنمچشم می بندم تو را در دل عباد...

منافع ملی و منافع جمعی یه مملکت 90 میلیونی در "" گروگان "" ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط