رویای بزرگ
رویای بزرگ
#part52
(خب برگردیم پیش این سوک)
همین جوری میرفتم دنبالش
+تهیونگا واستا..
تهیونگاااا...
صبر کن..
چرا چیزی نمیگی..
پام به لبه در گیر کرد و افتادم زمین
تهیونگ اومد بالای سرم دستمو گرفت و گفت:
خوبی؟
سرمو و اوردم بالا و گفتم:
+اره خوبم
میخواست بلند شه که دستشو گرفتم و گفتم:
چیشده...
ما که هنوز چیزی نخوردیم...
-من میل ندارم. یکمم خستم میرم استراحت کنم، شما به مهمونیتون برسین
+اما...
بدون حرف دیگع ای دستشو کشید و رفت..
خواستم بلندشم که
+اخخخ پاممم انگار آسیب دیده
لنگون لنگون رفتم تو حیاط که بچها وقتی حالمو دیدم فوری اومدن سمتم
کوک از دستم گرفت و کمکم کرد بشینم
کوک: این سوک پات چیشده!
این سوک:چیزی نیست
جیمین:ته کجاست؟
این سوک:گفت میل نداره و خستش میخواد استراحت کنه
بالاخره دوباره نشستیم دور میز
جیمین آبجو ریخته من تا حالا امتحان نکردم ولی خیلی دوست دارم بدونم چجوریه
یک لیوان کوچولو خوردم ولی واووو چقد خوبههه
#part52
(خب برگردیم پیش این سوک)
همین جوری میرفتم دنبالش
+تهیونگا واستا..
تهیونگاااا...
صبر کن..
چرا چیزی نمیگی..
پام به لبه در گیر کرد و افتادم زمین
تهیونگ اومد بالای سرم دستمو گرفت و گفت:
خوبی؟
سرمو و اوردم بالا و گفتم:
+اره خوبم
میخواست بلند شه که دستشو گرفتم و گفتم:
چیشده...
ما که هنوز چیزی نخوردیم...
-من میل ندارم. یکمم خستم میرم استراحت کنم، شما به مهمونیتون برسین
+اما...
بدون حرف دیگع ای دستشو کشید و رفت..
خواستم بلندشم که
+اخخخ پاممم انگار آسیب دیده
لنگون لنگون رفتم تو حیاط که بچها وقتی حالمو دیدم فوری اومدن سمتم
کوک از دستم گرفت و کمکم کرد بشینم
کوک: این سوک پات چیشده!
این سوک:چیزی نیست
جیمین:ته کجاست؟
این سوک:گفت میل نداره و خستش میخواد استراحت کنه
بالاخره دوباره نشستیم دور میز
جیمین آبجو ریخته من تا حالا امتحان نکردم ولی خیلی دوست دارم بدونم چجوریه
یک لیوان کوچولو خوردم ولی واووو چقد خوبههه
۱.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.