وقت خواب است ولی خواب به چشمانم نیست

وقت خواب است ولی خواب به #چشمانم نیست
درد من درد فراقی است که درمانم نیست

من همان عاشق دلخسته ی بی تاب توام
هرچه آباد شوم بی تو که سامانم نیست
دیدگاه ها (۱)

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمدآتش شوق درین جان شکیبا زد و رف...

در شڪار معرفت با عشق پیمان بستہ‌ایم درمیان عاشقان ما عاشق د...

درآغوش‌کشیدن‌لحظه‌های‌بی‌توهویتم‌راحتی‌درخیال‌گم‌میکنمنداشتن...

پنجشنبه استثانیه هایمانسخت بوی دلتنگی می دهدوعده ای آن طرفچش...

..من اگر مستت شوم بانو، تو جامم میشوی؟هرچه دارم نذر چشمانت، ...

#دل نوشته.من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شومعاشق ِچشم ِقشنگ وط...

تو بیا و همدم این دل بی جانم باشآخرین هم سفر فصل زمستانم باش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط