کاش من و تودو جلد از یک رمان عاشقانه بودیمتنگ در آغوش همخوابیده در قفسه های کتابخانه ای عمومیگاهی تو راگاهی مراتنها به سبب تشدید دلتنگی هامانبه امانت می بردند …"عباس معروفی"