رهبرجان

#رهبر_جان
#من_و_کتاب

دیگران این کار را کرده اند؛
من یک وقت به یک نویسنده خوبی گفتم که شما به یکی از این آسایشگاه بنیاد شهید که مربوط به جانبازان است،برو و مثل پرستارها لباس سفید بپوش ودر آن آسایشگاه خدمت کن؛من برایت مجوز می گیرم .برو یک ماه در آن جا بمان ؛ لگنش را خالی کن،غذا در دهانش بگذار ،ملافه اش را جمع کن و کلاً با رنج ها وکمبود های او آشنا بشو و ببین جانباز یعنی چه.من و شما که نمی دانیم جانباز کیست وچه کار می کند.ما جسم جانباز را می بینیم ؛ اما چه می دانیم که احساس جانباز چیست.گفتم شما برو با آن دید هنرمندانه ،جانباز را شناسایی کن ؛ بعد بیا یک رمان درباره واردات ذهنی جانباز را شناسایی کن؛ بعد بیا یک رمان درباره واردات ذهنی جانباز بنویس و در این رمان زخم های او را شفا بده و برآن مرهم بگذار ؛ کما اینکه دیگران این کار را کرده اند؛ مثل آن کتابی که شوروری ها نوشته اند.

پ.ن:داستان یک انسان واقعی نوشته بوریس نیکلایوویچ
دیدگاه ها (۱)

📖 #بخشی_از_کتاب : #یک_عاشقانه_آرام🖊 اثر: #نادر_ابراهیمی _خ...

📊 وضعیت #کتابخوانی به تفکیک استان‌ها📚 🔺 مرکز آمار #ایران نتا...

#ابتکار#ترویج_کتابخوانیایبنا /آقای « فریبرز تقی پور » مسئول ...

صفت های پنهانی که از آن ها بی خبریم....!!!بسم الله الرحمن ال...

رمان j_k

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط