من صبورم اما

من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم
من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب
و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه می داند چیست؟

حمید مصدق
دیدگاه ها (۲)

و چه سر دردهایی که هر شب ....جایِ خالیِ بوسه ات را ،بهانه م...

آسمان وحشی شده بود❗ ️قبل آنکه برود ماند...و چشم دوخت بر چشما...

هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه فرصت خوبیست برای دیدن مسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط