پارت 14 آخر
پارت 14 آخر
پچه ها پارت 14 زیاد بود ویسگون قبول نکرد مبخوام خلاصش رو بنویس
ات و جیمین رفتن به مهمونی و جیمین و ات انقدر خورده بودن که مست شدن و جیمین ات رو برد تو یه اتاق و اهم اهم کرد و تو ات خالی کرد ات هم حامله شد و ازدواج کردن بعد نه ماه بچشون بدنیا اومد پسر بود و اسمشو گذاشتن هیونگ (واقعا چیزی به ذهنم نرسید😐)
امید وارم خوشتون اومده باشه لایک کنید انرژی بگیرم دیگه 🙂
پچه ها پارت 14 زیاد بود ویسگون قبول نکرد مبخوام خلاصش رو بنویس
ات و جیمین رفتن به مهمونی و جیمین و ات انقدر خورده بودن که مست شدن و جیمین ات رو برد تو یه اتاق و اهم اهم کرد و تو ات خالی کرد ات هم حامله شد و ازدواج کردن بعد نه ماه بچشون بدنیا اومد پسر بود و اسمشو گذاشتن هیونگ (واقعا چیزی به ذهنم نرسید😐)
امید وارم خوشتون اومده باشه لایک کنید انرژی بگیرم دیگه 🙂
۷.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.