یه نخ سیگار برداشت پاکتشو گرفت سمتم

یه نخ سیگار برداشت، پاکتشو گرفت سمتم..
برداشتم و فندک گرفتم واسش...
گفت: میدونی که!
گفتم: من آخرش فلسفه‌ی این سیگارِ همیشه خاموش که از دستت نمیفته رو نفهمیدم...
غرق شده بود انگار...
یهو گفت: اوایل وقتی سیگار می‌کشیدم، چشماش ناراحت میشد ولی هیچی نمی‌گفت
یه روز دل به دریا زد و گفت: سیگار کشیدنت اذیتم میکنه...
خیلی وقت بود می‌کشیدم، سخت بود ترک کردنش، ولی از خاطِرِش عزیزتر نبود...
گفتم: چشم بانو! شما بخند واسه ما، این سیگار دیگه روشن نمیشه...
اما میدونی اشکال ما آدما کجاست؟!
همیشه یه وابستگی رو با یه وابستگی دیگه ترک می‌کنیم!
این یکی دیگه وابستگی نبود...
عشق بود که تزریق شده بود به تمومِ تارو پودم... به این راحتیا نمی‌شد ترکش کرد...
از وقتی رفت، همین سیگار مونده واسم که به احترام خنده‌هاش خاموشه...
تا ابد خاموشه...
می‌گیرم دستم، غرق میشم تو خاطراتش.. دلم گُر میگیره از نبودنش...

_همینجوری نگاش می‌کردم
چند تا تارِ موی سفید بین موهاش بود؛
همون خاکسترِ نسوخته‌ی سیگارش....
@foad
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۱)

اینقدر عطر ِآغوشت عمیق هست... تا عمق وجودم فرو رفتهیقین دار...

چه عاشقانه ای بنویسمڪه دلتان برایم بلرزد؟!وقتی ...نه دستانش ...

یک جایی هست در زندگی که دیر یا زود به آن میرسی...آن هم وقتیس...

تنهایی تورادستهای من تاب می اورد"کافیست اناردلت ترک بخورد" ...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

پارت : ۳۲

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط