این آغوش را تا یخ نزده
این آغوش را تا یخ نزده...
تا از بغل نیوفتاده باید بچشی...
این انگشت ها که باید لایِ فرِ موهایت بپیچند را
و این گونه هایِ تب دار را همین شب ها باید ببوسی...
این زنده بودن را ...
همین امروز...
همین حالا ...
باید زندگی کنی...
این "من" را.....
همین حالا باید دوست بداری...
شاید فردا برایِ هر اتفاقِ خوبی دیر باشد....
تا از بغل نیوفتاده باید بچشی...
این انگشت ها که باید لایِ فرِ موهایت بپیچند را
و این گونه هایِ تب دار را همین شب ها باید ببوسی...
این زنده بودن را ...
همین امروز...
همین حالا ...
باید زندگی کنی...
این "من" را.....
همین حالا باید دوست بداری...
شاید فردا برایِ هر اتفاقِ خوبی دیر باشد....
- ۴.۹k
- ۰۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط