گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زی

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرکبی نداشت، پیاده سفر کرده و خدمت دیگران می کرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است که خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.

مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.

شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم به ز آنکه هفتاد بار زیارت آن بنا کنم.

#حج
#کعبه
#مکه
#فقر
#حکایت
دیدگاه ها (۱)

زنان یک جامعه را محدود کنید، آنها را توسری خور و حقیر کنید، ...

اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...ﺍﮔﺮ...

میدونید فردوسی بزرگ چرا می رسونه مارا به جایی که سهراب به دس...

️دلاوران دیلمان و گیلان سد مستحکم در برابر دشمن!به گفته استا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط