افتاده در این راه سپرهای زیادی

افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی

بیهوده به پرواز میندیش كبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی

این كوه كه هر گوشه آن پاره لعلی است
خورده است بدان خون جگرهای زیادی

درد است كه پرپر شده باشند در این باغ
بر شانه تو شانه به سرهای زیادی

از یك سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدك آورده خبرهای زیادی

راهی است پر از شور، كه می بینم از این دور
نی های فراوانی و سرهای زیادی

هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزینّ به هنرهای زیادی

بیچاره دل من كه در این برزخ تردید
خورده است به اما و اگرهای زیادی

جز عشق بگو كیست كه افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی...


#سعید_بیابانکی

دیدگاه ها (۱)

مستی به شکستن سبویی بند استهستی به بریدن گلویی بند استگیسو م...

استوری لاو

مگسی را کشتم!!!نه به این جرم که حیوان پلیدی ست، بد است.طفل م...

چشم تو را اگرچه خمار آفریده اند آمیزه ای ز شور و شرار آفریده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط