شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود

شده تقدیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

پشتِ یک قلبِ به ظاهر خوش و یک خنده ی تلخ
شده زنجیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

در میانِ تپشِ آینه پنهان شَوی و
روح و تصویرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی ، با همین ظاهرِ شاد
تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

شده ازاد و رها باشی و تا عمقِ وجود
رام و تسخیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟

می شود با همه ی ریشه و رگهایِ تَنت
سالها گیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟
دیدگاه ها (۳)

چشمهایت به من آموخت قسم خوردن رابعد عاشق شدن و پای قسم مردن ...

میگویی دوستم نداری !اماخیره میشوی ...گل میخری !با من که حرف ...

فاصله میان باختن و ساختن تنها یک کلمه است"خواستن"تو میتوانی ...

هر چه به جز خٖیالِاو قــصد حریم دل کنددر نگــشایــمــش به رو...

شده تقدیر کسی باشی و قسمت نشود؟سال‌ها گیر کسی باشی و قسمت نش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط