خیالت

#خیالت

چه میپرسی  تو از سِرّ نهانم ؟
عیانست راز دل از دیدگانم ،

نخواهد بود وردی در زبانم ..
به غیر تو ، که هستی این و انم

فراقی نیست ما را از در تو ...
خدا را شکر سر در آستانم ‌،

در این ره گرچه میدانم خطر هاست ،
ز سر بگذشتم وُ سر در میانم ،

گهی  گویم توام من ، یا خودم من ،
چنان هستم  ، چنان هستم ندانم

نیاید بر ضمیرم جز خیالت ،
توانم نیست دوری ، کی توانم ،

مرا بی روی تو عالم سیاهست ،
چو مجنونم به صد مهر و نشانم ،

ندانم افتابی ، یا مهی تو ؟
که از عشقت فزون از اسمانم ،

خدا داند نه لافست این یقینست ،
زعشقت سر به گردون میرسانم ،

بفرما تا به چند ما را دوانی ؟
سراپا گوش هستم نی زبانم ،

به صد گونه دل از #راحم ربودی ...
به آب دیده گوهر میفشانم ،
دیدگاه ها (۰)

هرگز این قصه ندانست کسیآن شب آمد به سرای من و خاموش نشستسر ف...

مرا به خلسه میبرد حضور ناگهانیتسلام وحال پرسی و شروع خوش زبا...

💕🌿می تپد این دل می ستاید مستی چشمانت را از هیاهوی شب میگذرد...

👈تو مهربون باش بذار بگن ساده س ، فراموش کارهسالهاست تو این س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط