وقتی تنها دختر گروهی)
وقتی تنها دختر گروهی)
پارت بیستم.....
ویو ات.....
ات:خب بیاین بریم شهر بازی خوبه؟؟
جیهوپ:آرهههههههههه
شوگا :نه من حوصله ندارم
ات:مگه دست خودته باید بیای
شوگا:آره دست خودمه و نمیام
ات:باش بابا ولی من اول آخر میارمت
شوگا:میبینیم
کوک:خب کی بریم
ات:امشب بریم ساعت 7
ته:آره خوبه
ات:بچه ها من میخوام برای خونه خرید کنم
نامی:منم بیام؟
ات:باشه بیا ولی اگه اومدی ورشکست میشی حالا خود دانی
نامی:نه مرسی نمیام شوگا میاد
شوگا:هی من نمیرم من پولامو میخوام
ات:همینی که هست پاشو برو آماده شو تا بریم
شوگا:باشه بابا(بی عصاب)
که بلند شدم و لباس پوشیدم اومدم پایین شوگا هم آماده بود گفتم
ات:خب بریم
شوگا:باشه(بی حال)
که رفتیم بیرون که یه سوپر مارکت دیدم رفتم داخل و به شوگا گفتم بمونه تا من برم دور بزنم بیام بعد اینکه خرید کردم اومدم پیش شوگا دیدم یه عالمه آرمی دور شوگا عه و دارن حولش میدم رفتم پیش شوگا که دیدم یه آرمی بهش سیلی زد
ات:هی تو داری چه غلتی میکنی(با داد)
آرمی:گوه خوریش به تو نیومده و فقط زدمش چون خیلی بهت نزدیک میشه
که فهمیدم ساسنگ فنه رفتم و یه سیلی بهش زدم
شوگا:ات بس کن بیا بریم
که دست شوگا رو گرفتم و سریع دویدیم که رفتیم تو خونه
کوک:چیشده چرا اینطوری شدین
ات:داستانش مفصله
که رفتم و به صورت شوگا نگاه کردم دیدم سرخه
ات:شوگا.........
(پارت بعد رو یکم دیگه میزارم)
پارت بیستم.....
ویو ات.....
ات:خب بیاین بریم شهر بازی خوبه؟؟
جیهوپ:آرهههههههههه
شوگا :نه من حوصله ندارم
ات:مگه دست خودته باید بیای
شوگا:آره دست خودمه و نمیام
ات:باش بابا ولی من اول آخر میارمت
شوگا:میبینیم
کوک:خب کی بریم
ات:امشب بریم ساعت 7
ته:آره خوبه
ات:بچه ها من میخوام برای خونه خرید کنم
نامی:منم بیام؟
ات:باشه بیا ولی اگه اومدی ورشکست میشی حالا خود دانی
نامی:نه مرسی نمیام شوگا میاد
شوگا:هی من نمیرم من پولامو میخوام
ات:همینی که هست پاشو برو آماده شو تا بریم
شوگا:باشه بابا(بی عصاب)
که بلند شدم و لباس پوشیدم اومدم پایین شوگا هم آماده بود گفتم
ات:خب بریم
شوگا:باشه(بی حال)
که رفتیم بیرون که یه سوپر مارکت دیدم رفتم داخل و به شوگا گفتم بمونه تا من برم دور بزنم بیام بعد اینکه خرید کردم اومدم پیش شوگا دیدم یه عالمه آرمی دور شوگا عه و دارن حولش میدم رفتم پیش شوگا که دیدم یه آرمی بهش سیلی زد
ات:هی تو داری چه غلتی میکنی(با داد)
آرمی:گوه خوریش به تو نیومده و فقط زدمش چون خیلی بهت نزدیک میشه
که فهمیدم ساسنگ فنه رفتم و یه سیلی بهش زدم
شوگا:ات بس کن بیا بریم
که دست شوگا رو گرفتم و سریع دویدیم که رفتیم تو خونه
کوک:چیشده چرا اینطوری شدین
ات:داستانش مفصله
که رفتم و به صورت شوگا نگاه کردم دیدم سرخه
ات:شوگا.........
(پارت بعد رو یکم دیگه میزارم)
۸.۴k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.